Farshad- MTB
2013/06/08, 15:22
شبهنگام اس ام اس آمد که 6 صبح دور میدون کیو حضور بهم رسانید وقتیم می پرسم کجا می گه حالا یه جایی میریم!!!!
صبح ساعت 6 سر قرار فقط آقای میرزایی بود بعدشم آقای پور ویسه اومد ...بعدشم طبق معمول فتوا صادر شد هرکسم که دیر اومد خودش بیاد
[Only registered and activated users can see links]
خلاصه راه افتادیم
[Only registered and activated users can see links]
من پشت سر اونا حرکت میکردم خیر سرمم یه شلوار چسبان خریده بودیم که داشت آتیشم میزد این حضراتم که جلو بودن به نظرم داشتن فیلم مدرسه پیرمردها رو پخش میکردن!
در مکان مناسب از دست شلوار راحت شدم! یکی دیگه از بچه ها هم به ما پیوست ودر مسیر مقصد اصلی قرار گرفتیم بعد از چندین کورس 100 متر با سگهای مسیر! در مسیر سربالایی شد و من و آقای عبداله میرزایی جلو رفتیم بدون توقف [Only registered and activated users can see links]
ولی از آقای پور ویسه و فلاحیان خبری نشد
وما چشم به راه بودیم موبایلم آنتن نمی داد
[Only registered and activated users can see links]
لحظات انتظار
[Only registered and activated users can see links]
به سرازیری که ما مسلط بودیم دیدیم که یه نقطه آبی داره میاد! هیچکدوم از حضرات آبی نپوشیده بودن!..وای خدای من!!:30:!...این فرهاد سعیدی بود !!!!
گفت که آقای پور ویسه شکم خالی اومده در نتیجه یه هو باطری خالی کرده!! دیگه هم روشن نمیشه!! و قصد داره برگرده که فلاحیان پیشش مونده یه چیزی خوردن و دارن یواش یواش میان!!
باری!!!! اوناهم رسیدن! ودر سرازیری حیرت انگیزدر پیش بود که در انتهاش به سمت راست جاده منحرف شده و به مقصد میرسیدیم
پشت به منطقه عکسی بینداختیم
[Only registered and activated users can see links]
در جایی اطراق کردیم
[Only registered and activated users can see links]
[Only registered and activated users can see links]
[Only registered and activated users can see links]
کنار ما هم افردای کی قبلا اومده بودن کلاس تیراندازی گذاشته بودن با تفنگ برنو حسابی کرمون!!! کردن...تا جایی که خواستیم تغییر مکان بدیم اما بعد از 20 تای شلیک انگار تیراشون تموم شد
اگر به دور نمای تصاویر نگاه کنید میبینید ازاثر چشمه هایی که در ارتفاعات وجود دارند و آب رو به پایین تر میرسونن مسیرشونو سرسبز میکنن از اینجا به بعد و تپه نوردی کردیم
[Only registered and activated users can see links]
خرچنگ
[Only registered and activated users can see links]
حتی حوضچه های عمیقی ایجاد شده با آب خیلی سرد که میشه شنا کرد!
[Only registered and activated users can see links]
از اینجا به بعد داریم از کوه پایین میایم
[Only registered and activated users can see links]
وقت نهار
[Only registered and activated users can see links]
اسب سوار کنار جاده
[Only registered and activated users can see links]
[Only registered and activated users can see links]
.......پایان
صبح ساعت 6 سر قرار فقط آقای میرزایی بود بعدشم آقای پور ویسه اومد ...بعدشم طبق معمول فتوا صادر شد هرکسم که دیر اومد خودش بیاد
[Only registered and activated users can see links]
خلاصه راه افتادیم
[Only registered and activated users can see links]
من پشت سر اونا حرکت میکردم خیر سرمم یه شلوار چسبان خریده بودیم که داشت آتیشم میزد این حضراتم که جلو بودن به نظرم داشتن فیلم مدرسه پیرمردها رو پخش میکردن!
در مکان مناسب از دست شلوار راحت شدم! یکی دیگه از بچه ها هم به ما پیوست ودر مسیر مقصد اصلی قرار گرفتیم بعد از چندین کورس 100 متر با سگهای مسیر! در مسیر سربالایی شد و من و آقای عبداله میرزایی جلو رفتیم بدون توقف [Only registered and activated users can see links]
ولی از آقای پور ویسه و فلاحیان خبری نشد
وما چشم به راه بودیم موبایلم آنتن نمی داد
[Only registered and activated users can see links]
لحظات انتظار
[Only registered and activated users can see links]
به سرازیری که ما مسلط بودیم دیدیم که یه نقطه آبی داره میاد! هیچکدوم از حضرات آبی نپوشیده بودن!..وای خدای من!!:30:!...این فرهاد سعیدی بود !!!!
گفت که آقای پور ویسه شکم خالی اومده در نتیجه یه هو باطری خالی کرده!! دیگه هم روشن نمیشه!! و قصد داره برگرده که فلاحیان پیشش مونده یه چیزی خوردن و دارن یواش یواش میان!!
باری!!!! اوناهم رسیدن! ودر سرازیری حیرت انگیزدر پیش بود که در انتهاش به سمت راست جاده منحرف شده و به مقصد میرسیدیم
پشت به منطقه عکسی بینداختیم
[Only registered and activated users can see links]
در جایی اطراق کردیم
[Only registered and activated users can see links]
[Only registered and activated users can see links]
[Only registered and activated users can see links]
کنار ما هم افردای کی قبلا اومده بودن کلاس تیراندازی گذاشته بودن با تفنگ برنو حسابی کرمون!!! کردن...تا جایی که خواستیم تغییر مکان بدیم اما بعد از 20 تای شلیک انگار تیراشون تموم شد
اگر به دور نمای تصاویر نگاه کنید میبینید ازاثر چشمه هایی که در ارتفاعات وجود دارند و آب رو به پایین تر میرسونن مسیرشونو سرسبز میکنن از اینجا به بعد و تپه نوردی کردیم
[Only registered and activated users can see links]
خرچنگ
[Only registered and activated users can see links]
حتی حوضچه های عمیقی ایجاد شده با آب خیلی سرد که میشه شنا کرد!
[Only registered and activated users can see links]
از اینجا به بعد داریم از کوه پایین میایم
[Only registered and activated users can see links]
وقت نهار
[Only registered and activated users can see links]
اسب سوار کنار جاده
[Only registered and activated users can see links]
[Only registered and activated users can see links]
.......پایان